نماد اعتماد ملی



Smartsupp Live Chat

" ساختمان اين موزه در سال ????ساخته شد و تا پايان جنگ به عنوان بخش اداري شرکت نفت به کار مي ‌رفته است . در دوران هشت سال جنگ تحميلي اين ساختمان به عنوان محل ديدباني نيرو هاي عراقي مورد استفاده قرار گرفت .

با بازسازي گوشه‌ اي از ساختمان اداري شرکت نفت ، در سال ?? اين مکان به عنوان مرکز فرهنگي دفاع مقدس افتتاح شد . مساحت مرکز فرهنگي ? هزار و 400 مترمربع و داراي کتابخانه تخصصي دفاع مقدس با حدود 3 هزار جلد کتاب ، سالن نمايش فيلم ، آرامگاه سه شهيد گمنام که در نوروز سال 85 در اين مکان دفن شده‌ اند ، مي ‌‌باشد .

با توجه به اينکه اين مرکز محل ديدباني دشمنان در دوران جنگ بوده است ، دست نوشته هاي اشغالگران عراقي بر روي ديوار هاي ساختمان به جاي مانده است ، که يکي از دست نوشته ها ، جمله " آمده ‌ايم تا بمانيم " بوده است که در اين مرکز ، خودنمايي مي ‌کند .

مرکز فرهنگي خرمشهر داراي چهار سالن مقاومت ، اشغال ، آزادسازي ، و بازسازي خرمشهر است ؛ که در هر بخش گوشه هايي از حماسه آن دوران را نشان مي ‌دهد .

همچنين در اين مرکز فرهنگي ، آثار به جامانده از سرداران شهيد حماسه مقاومت خرمشهر همچون سيد محمدعلي جهان‌ آرا ، بدالرضا موسوي ، از فرماندهان سپاه خرمشهر و ديگر شهداء ارتش و سپاه ، و نيز ادوات نظامي آن دوران به نمايش گذاشته شده است . هر ساله بازديدکنندگان زيادي به ويژه در نوروز با توجه به حضور راهيان نور در خرمشهر ، از اين مرکز فرهنگي ديدن مي‌‌ کنند . "

ساختمان موزه يکي از همان ساختمان هاي موشک خورده و ويران زمان جنگ است که بخش داخلي آن را بازسازي کرده اند و به موزه اختصاص داده اند . اما بخش هايي از نماي ساختمان و پنجره ها را همان طور کج و شکسته و گلوله خورده باقي گذاشته اند براي من و شمايي که در آن زمان خون و آتش يا کودک بوديم و يا اصلا نبوديم تا ببينيم و گوشه اي از درد مردم اين ديار را درک کنيم .

وارد موزه که مي شويم همان سرود قديمي خرمشهر پخش مي شود . " ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته ... خون پاک تو پرثمر گشته " ... شعري که به ياد تمام شجاعت ها و مردانگي هاي " محمد جهان آرا " فرمانده شهيد دفاع از خرمشهر گفته شد . پا که به درون مي گذاريم اشک امانمان نمي دهد . نفس به سختي بالا ميايد دور تا دورمان را تار مي بينيم . انگار لابلاي دود آتش دشمن گير افتاده ايم . روي ديوار تنديس مردمان شهر ديده مي شود . به ياد تمام از جان گذشتني که اين مردم ساده دل مردانه انجام دادند . تنديس زن و مرد و کودک که پابه پاي هم زجر کشيدند و آواره شدند و در مقابل چشمان بيگناهشان عزيزان پرپرشان را به نظاره نشستند .

در بخشي از موزه ويراني هاي جنگ را شبيه سازي کرده اند با همان اسباب و وسايل واقعي مردم که از زير آوار بيرون کشيده اند . همه چيز انقدر طبيعي ساخته شده که شما را با خود مي کشاند به ده 60 و ظلمي که بر اين مردم ستمديده رفت و اجساد بيگناهاني که دسته دسته در گور هاي بي نام و نشان دفن شدند .

لباس هايشان - تسبيح شان - عکس هايشان - سجاده هايشان - نامه هايشان - کارت هاي شناسايي شان - پلاک هاي گردنشان همه و همه اينجا است . قسمي از ديوار با عکس صد ها شهيد پر شده است .
آخرين اسلحه هايي که در دست گرفته اند ، کلاه خود هاي سوراخ سوراخي که هنوز دلمه خون خشک شده روي آنهاست و خاک که همه جا را گرفته است .

farzad abdollahi 02166607667