نماد اعتماد ملی



Smartsupp Live Chat

امامزاده حسين ابن موسي (ع

 آرامگاه حسين ابن موسي (ع) در سه کيلومتري شمال غربي شهرستان طبس قرار دارد . اصل بنا به تاريخ 494هـ . ق تعلق دارد و در سمت غربي صحن امامزاده ، ايواني به نام ايوان " امير علي مشير " ديده مي شود از ملحقات اين آرامگاه ، ساختمان چهل چراغ است که مدفن چندي از حکام و بزرگان پيشين طبس است . اين امامزاده به دليل قرار گرفتن در مسير جاده يزد ، مشهد و حمايت هاي آستان قدس رضوي (ع) ، رونق بسيار يافته و به مکان زيارتي ، سياحتي با شکوهي تبديل شده است .

 مقدمه

در گوشه گوشه اين سرزمين ، بناها و بارگاه هايى ديده مى شود که مردم گرداگرد آن به توسل و تقرّب ، آن را گرامى مى دارند . اين بناهاى تاريخى که هر از چندى بازسازى مى شوند و به فراخور زائران و بازديدکنندگان ، توسعه مى يابند ، يا امام زاده اى را در ميان خود دارند ، يا دانشمندى و يا صاحبدلى را که مردم با ديده احترام به او مى نگرند و او را بزرگ مى شمارند و به اميد برآوردن حاجتى  ، يا رسيدن به مقصودى دست نياز به آستان وى دراز مى کنند .

بيشتر اين مزارات امّا ، از آنِ فرزندان امامان بزرگوار شيعه است و از همين رو ، توسّل به ايشان ، همچون نياز آوردن به پيشگاه امامان ، در ميان مردم آن ديار رايج گشته است .

اين مزارات در همه جاى سرزمين هاى اسلامى  ، از هند و افغانستان گرفته تا غربى ترين کشورهاى آفريقا گسترده و پراکنده است .

بر پايه پژوهش هايى که صورت پذيرفته ، با هجرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام ، از مدينه به مرو ، و پذيرفتن مقام ولايت عهدى در عهد مأمون ، بسيارى از برادران آن حضرت ، با انگيزه هاى مختلف به جاى جاى سرزمين ايران روى آوردند و هر يک در منطقه اى دور يا نزديک به مرکز حکومت ، به شهادت رسيده يا درگذشتند .

يکى از اين امام زادگانى که در خطه شرقى ايران ، اکنون داراى مزار و بارگاهى برجسته و والا است ، حسين بن موسى الکاظم ، برادر امام هشتم (ع) است .

 

حسين بن موسى الکاظم ، برادر امام رضا (ع)

حسين بن موسى الکاظم عليهما السلام از جمله امام زادگانى است که مورخّان او را از فرزندانِ بلافصل امام کاظم (ع) دانسته اند و به گفته ايشان ، از مقام بلندى برخوردار بوده است .

از امام جواد (ع) سئوال شد ، کدام يک از عموهايتان نسبت به شما بهتر رفتار کردند ؟ فرمود : حسين . حضرت امام رضا (ع) فرمود : به خدا سوگند ، فرزندم جواد درست گفته است ؛ زيرا حسين نسبت به او خوش رفتارترين افراد بود .

از حالات و زندگى نامه امام زاده حسين در کتاب هاى انساب و تراجم موجود ذکر چندانى نشده و اطلاعاتى کافى در دست نيست ، اما بر پايه تحليلى که از رونوشت نامه منسوب به امام ابوالحسن الرضا (ع) به عمل آمده ، تاريخ ولادتِ اين امام زاده  ، اواخر قرن دوم يعنى حدود سال 178 هـ . ق بوده است . نامه يادشده ، متنى است که حضرت امام رضا (ع) آن را در شأن برادرش حسين بن موسى به والى طبس نوشته اند ، و تاريخ نگارش آن و محاسبه سنِِّ حسين در هنگام مفقود شدن که در متن به آن اشاره شده و مدّت زمانى که متوارى بوده و مخفيانه به سر برده است ، تاريخ ولادتِ او را روشن مى سازد . ظاهراً حسين از آخرين فرزندان موسى بن جعفر(ع) و دوران کودکى و نوجوانى وى مصادف با ايام حکومتِ ننگين هارون الرشيد و تاخت و تازهاى او بوده است .

در آن زمان ( اواخر قرن دوم هجرى ) که فرزندان على (ع) و شيعيان ، سخت تحت تعقيبِ عمّالِ عباسى بودند ، حسين بن موسى  ، با آن که نوجوانى بيش نبود ، از ظلم و ستم خلفا امان نداشت ، و همراهِ ديگر فرزندانِ موسى بن جعفر (ع) مدّت ها متوارى بود و پنهان مى زيست .

حضرت امام رضا (ع)  ، همين که اطلاع يافتند حسين به جانب خراسان ( طبس ) آمده براى آگاه کردنِِ عامر بن زروامهر ( والى طبس ) که مورد اعتمادِ آن حضرت بود نامه اى به وى نوشتند ، تا او را از ورودِ آن امام زاده آگاه سازند که مراقب باشد تا گزندى به وى نرسد .

 

متن نامه منسوب به امام رضا (ع)

بسم الله الّرحمن الرحيم

 

از على بن موسى بن جعفر الرضا به عامربن زروامهر مرزبان طبسين  :

سلام بر تو .

همانا ستايش مى کنم خداى را ، آن که غير از او خدايى نيست .

پروردگارا !

از تو مى خواهم که بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم  ، بنده و پيامبرت درود فرستى  .

ستايش ، خداى يکتايى را سزاست که از همه جهانيان بى نياز و همه به او نيازمندند .

خداى توانايى که از همه برتر است و بر آن چه که بخواهد تواناست .

خدايى که هر که از او يارى بخواهد او را يارى مى دهد و هر که به او پناه بَرَد او را پناه دهد .

حاکمِ همه حاکمان و پرورش دهنده همه پرورش دهندگان .

هيچ موجودى بر وجود مقدّسش پيشى نگرفته و هيچ چيز جايگزين او نمى باشد .

قلم بر حمد و ثنايش در گردش است .

... پس در پنهان و آشکار از نافرمانى او بپرهيزيد .

اما بعد ...

در ميان کار ها ، براى ما پيشآمدى روى داده و من در آن ناحيه بر هيچ کس جز تو اعتماد ندارم و آن اين است که فرزندى از فرزندانِ قريش از عترت پيامبر ( درود خدا بر او و خاندانش ) مفقود شده و اين موضوع حزن و اندوه مرا سبب گشته است .

اين فرزند ، حسين نام دارد ، او نزديک به بلوغ و در سن کودکانِ دوازده ساله است . رنگِ چهره اش گندم گون است و در سفيده چشم راستش نقطه قرمزى است ، گونه هايش برجسته است و موهايش صاف ، از زمانى که مفقود شده ، نُه سال مى گذرد .

اطّلاع يافتم که او قصد آن ناحيه را که دروازه خراسان است ، داشته و در آنجا ساکن است .

از تو مى خواهم که ازدوستانت کمک بخواهى و اقدام به يافتن اين گمشده کنى و چنانچه او را يافتى  ، پس از آ ن که صفات و نشانه هايش برايت مسلّم شد ، مرا آگاه سازى  .

از تو مى خواهم که نسبت به او نيکى و مدارا و ملاطفت نمايى تا خداوندى که برهمه ولايت دارد ، او را به خانواده بزرگوارش که نگران هستند برگرداند و از راه بزرگوارى  ، کارهاى کوچک و بزرگى را که در آن ناحيه برايت پيش مى آيد براى من بنويس که اِنْ شاء الله تعالى مرا در انجام آن موفّق خواهى يافت و فرمان خداى عزّوجل را از ياد مبر که در سوره مبارکه نساء مى فرمايد :

اِنَّ اللّهَ يأْمُرُکمْ اَنْ تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهْلِها وَ اِذا حَکمْتُمْ بينَ الناسِ اَنْ تَحْکمُوا بالْعَدْلِ اِنَّ اللّهَ نِعِمّا يعِظُکمْ بِهِ اِنَّ اللهَ کانَ سَميعاً بصيراً  .

و پس از آن فرمود:  ... وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْکمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شى ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَى اللهِ وَ الرَّسولِ  .

و سلام و رحمت و برکات خدا بر تو و همه دوستانِ مسلمانت باد ، آنان که فرمان هاى الهى را مى شنوند و فرمانبردار خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم هستند .

اين نامه در شعبان سال 199 هجرى قمرى نوشته شده است .

 سخنى درباره اين نامه

در موردِ اصل نامه منسوب به حضرت ، مرحوم محمد رضا اظهرى که از نويسندگان اهلِ طبس بوده در مقاله خود چنين مى نويسد :

مطّلعين محلّى مدّعى اند که اصل نامه نزدِ مرحوم ميرزا غلامحسين متولّى که علاوه بر توليتِ امام زاده از مردانِ فاضلِ طبس بوده و کتابخانه معتبرى نيز داشته است ، مضبوط بوده که همواره آن را در صندوقى مقفّل نزد خود حفظ مى کرده است ، پس از مرگش ، يکى از دوستانش که به قصد شرکت در مراسم عزادارى متولّى به طبس رفته ، آن را از ورثه گرفته است تا به کتابخانه آستان قدس رضوى تسليم کند ، ولى نه خصوصياتِ آن در دست است و نه از نامه مزبور در کتابخانه آستانه اثرى به دست آمده است . ولى سوادِ مکتوب در نزد بسيارى از علاقه مندان موجود است .

نگارنده سوادِ آن را در ديوانِ خطّىِ ميرزا على منشى باشى متخلّص به رشيدى مطالعه کرده است و او توضيح داده است که اصلِ آن را در خدمتِ ميرزا غلامحسين متولّى زيارت کردم ، پس از تقبيل ، سوادِ آن را ضبط کردم .

سپس منشى باشى تمام نامه را در قصيده مفصّلى با 74 بيت به مطلعِ  :

دانى چرا طبس به لغت باغِ گلشن است چون بر امام زاده آزاده مدفن است

 

به فارسى برگردانده است و اين ديوان هم اکنون در دهشک در تصرّفِ آقاى رشيدى نوه مرحوم منشى باشى است .

نسب شناسِ معروف ابو عبدالله بن طباطبا گويد :

گروهى هستند در طبس که مى گويند ما از موسويان هستيم . آنها از اولاد مفقود هستند و لقبِ ( مفقود ) مربوط به گروهى از طالبيين است که شناخته نشدند و اولادشان به فرزندِ فلان مفقود معروف شدند که در اينجا مقصود حسين بن امام موسى بن جعفر (ع) است .

از شواهدى که صحّتِ لفظ مفقود را نسبت به امام زاده حسين بن موسى (ع) تأييد مى کند ، همين نامه منسوب به حضرت امام رضا (ع) خطاب به حاکمِ طبس است در مورد برادرشان که به آن ديار آمده و در دو جاى اين نامه حضرت کلمه ( مفقود ) را مرقوم فرموده اند .

دفتر مرحوم آيهالله العظمى نجفى مرعشى ( قدس سرّه ) درباره حسين بن موسى (ع) امام زاده طبس را در چند سطر مرقوم داشته است که خود نيز مؤيدى ديگر است . ايشان نوشته اند  : 

آنچه از کتب انساب فراوان و مشجّرات برمى آيد ، آن است که اين امام زاده ، فرزند بلافصلِ موسى بن جعفر است و هيچ گونه ترديدى در اين زمينه ميان علماى علمِ نسب نبوده ، جمعى از نسّابان ، معتقد شده اند که نسل دارد و از دير زمان در خود شهرستان طبس زندگى مى کردند .

جمعى از خاندانِ اهل بيت و فرزندانِ حضرت موسى بن جعفر (ع) که مخفيانه فرار کردند ، به شيراز و ورامين و کاشمر و طبس پناه آوردند و در آن شهرستان ها به وسيله عمّال نابکار مأمون به شهادت رسيدند و حسين بن موسى الکاظم (ع) به طبس پناه آورد و در آن شهرستان از دنيا رحلت نمود .

در اين نظريه راجع به مقبره موجود در طبس آمده است :

اکثر ارباب تراجم و نسب و همچنين مرحوم آيت الله نجفى رحمه الله عليه معتقدند که همان امام زاده واجب التعظيم ، حسين بن موسى الکاظم (ع) و برادرِ حضرت على بن موسى الرضا (ع) مى باشد و از ديرزمان مورد توجه اهالى محترم و قاطبه ملّتِ ايران بوده است و محلِ برآوردنِ حاجات و نذورات و کرامات بوده و اينها همه دليل بر صحّت و درستى اين امام زاده مى باشد .

 حسين بن موسى و روايتِ از امامان

در کتاب هاى اصول کافى و من لا يحضره الفقيه و تهذيب الاحکام و بحار الانوار ، احاديثى درباره استحمام و بهداشت بدن از اين امام زاده نقل شده است .

حسين بن موسى همجنين در روايت ديگرى چنين مى گويد :

يک روز که هوا کاملاً صاف بود و در آسمان ابرى ديده نمى شد ، با ابى الحسن الرضا (ع) به سوى بعضى املاک آن حضرت خارج شديم . هنگامى که به بيابان رسيديم به من فرمود : آيا با خود لباسى برداشته ايد که شما را از باران حفظ کند ؟ گفتم : خير ، چه نيازى به بارانى داريم ، در هوا ابرى به چشم نمى آيد و خبرى از آمدن باران نيست . فرمود : اما من با خود آورده ام و شما را به زودى باران خواهد گرفت . حسين گويد : جز اندکى نرفته بوديم که ابرى در آسمان پديد آمد و بر ما باريدن گرفت و همه به فکر خود بوديم و احدى از ما باقى نماند ، مگر آن که خيس شده بود .

 

مزار امام زاده حسين از آغاز تا کنون

براساس شواهد ، سياستِ تند و خصمانه امويان و بعد از آن عبّاسيان به گونه اى بود که قلع و قمع و نابودى اهلِ بيتِ پيامبر( صلى الله عليه و اله وسلم ) و برانداختنِ نام و نشان و آثارشان را سرلوحه کارهاى خود قرار داده بودند . آنان پس از دفن حسين بن موسى الکاظم در طبس ، ساليانى دراز ، از عمران و آبادى بناى مقبره ، جلوگيرى کردند ، ولى ارادتمندان آن حضرت مخفيانه به زيارتش مى رفتند .

 

از کيفيت بناى بقعه قبل از قرن پنجم مدرکى به دست نيامده است . نظر به برخى از اسناد ، بناى اوليه آن مزار محترم در قرن پنجم هجرى بوده است .

در آن زمان آرامگاهى با شکوه ، داراى اماکن و بيوتاتِ متعدّد به فراخورِ شأنِ فرزند موسى بن جعفر (ع) ساخته شده بود .

دائره المعارف تشيع ، کيفيتِ بقعه قديم و کسترش بناهاى اطراف آرامگاه امام زاهده در قرن پنجم را به هنگامِ نقلِ بناهاى تاريخى و اماکن باستانى ايران چنين آورده است :

امام زاده حسين بن موسى الکاظم (ع) واقع در سه کيلومترى شمال غربى طبس ( گلشن ) شاملِ صحن ، ايوان و حرم است . در قسمت شرقى امام زاده ، صحن کوچکى است که به بست مشهور مى باشد ، اندازه هاى آن عبارت است از 15 در 21 متر . در غرب اين بست راهرويى است که با عبور از آن به صحنِ اصلى ِ امام زاده مى رسيم که ابعاد آن 21 در 41 متر است . در غربِ اين صحن ايوانى قرار دارد که به ايوان عليشير مشهور مى باشد ، مى گويند در گذشته اين ايوان داراى نقّاشى ها و گچ برى هاى جالبى بوده و ارتفاعى بيشتر از امروز داشته است . باعبور از ايوان ، راهروى طولانى وجود دارد که دو طرفِ آن مقبره هايى واقع شده ، با سنگِ قبرهايى که داراى تاريخ هاى کهن هستند . از جمله آنها سنگ قبرِ بزرگ و تاريخى خواجه شمس الدين حسين شاه نامى با تاريخ 800 هجرى است .

در برابر مقبره مزبور ، ساختمان ديگرى معروف به چهل چراغ و مقبره عماد الملک و ميرزا ابولقاسم خان و سردار مکرّم است که همگى حکمرانان طبس بوده اند .

در سمت جنوب بناى چهل چراغ ، درِ ورودى حرم قرار دارد ، قبل از ورود به حرم رواقى با اندازه هاى 30/10 در 40/12 متر قرار دارد که با گنبدى به ارتفاع 15 متر پوشيده شده است . از آنجا به محوطه مستطيل شکلى وارد مى شويم که ابعاد آن 90/10 در 70/4 متر بوده به دارالحفّاظ معروف مى باشد .

بر ديوار دارالحفّاظ ، عبارتِ ( صَلِّ يا رَبِّ عَلَى شمسِ الضُّحى ) نوشته شده ، و در بالاى اين عبارت ، گچ برى هاى ظريف و قابل ملاحظه اى به چشم مى خورد .

سپس از اين محل وارد حرم مى شويم ، حرم چهار گوشه اى است که طول هر ضلعِ آن هشت متر است و بر فرازِ آن گنبدى به ارتفاعِ دوازده متر بر پا شده است .

ديوار هاى حرم تا زير گنبد ، داراى نقّاشى هايى به رنگِ آبى است که مناظر گوناگون از شکارگاه و غيره را نشان مى دهد . در قسمت ديگر که بيشتر از رنگ قرمز استفاده شده است ، گل هاى گوناگون نقش اندازى شده اند . درچهار طرف بالاى ديواره حرم کتيبه اى با خط نسخ نگارش يافته است . کتيبه داخل حرم داراى يکى از قديمى ترين تاريخ هاى ِ مربوط به اين آرامگاه ، يعنى سال 449 هـ . ق است .

اين کتيبه پيشينه ساختمان بنا را به قرن پنجم عقب مى برد ، صندوق چوبى روى مرقد داراى تاريخِ سال 980 ق است . بر گردِ صندوق مزبور ، سوره هَلْ اتى ( دهر ) کنده کارى شده است .

از ايوانِ سمت جنوب امام زاده به صحن ديگرى راه مى يابيم که ابعاد آن 24 در 23 متر است و اطرافش مقبره هاى خصوصى بنا شده است . اين صحن را صحن نو مى نامند . اين بناى قرن پنجم با توجه به اعتقاداتِ مردمِ محل در طول زمان مورد مرمّت و دستکارى قرار گرفته ، تا جايى که براى شناسايى دقيقِ هسته اصلى آن بايد بررسى هاى دقيق ترى بر روى آن صورت پذيرد ، اين امام زاده از اولادِ امام موسى الکاظم (ع) دانسته شده است .

اين بنا به شماره 337 در فهرست آثار تاريخى ِ ايران به ثبت رسيده است .

همان گونه که پيش از اين بيان شد به نقل از دائره المعارف بناهاى تاريخى ايران ، در قرن پنجم ، در عهد سلجوقيان وزيرِ شيعى مذهب آن دوره بنامِ مجدالملک اسعد بن موسى البراوستانى قمى اقدام به آبادانى مراقد امامان و امام زادگان نموده است . در تأييد اين سخن ، دائره المعارف مصاحب مى نويسد:

جايى ديگر هم بناى اوليه امام زاده را با استناد به لوح سنگى به دست آمده در سال 444 قمرى نوشته اند که هم زمان با سلطنت طغرل بيک سلجوقى بوده است .

آنها معتقدند که در آن زمان سلجوقيان بنا بر مصالح سياسى خود ، مدت زمانى از شيعيان دلجويى کرده و از قدرتشان عليه بنى عبّاس بهره بردارى سياسى و عقيدتى مى کردند و به آنها اجازه مى دادند که بناهاى مذهبى خود را احداث و مرمّت کنند . از جلمه اين بناها آستانه مقدسه حسين بن موسى الکاظم در طبس است .

پس از آن در دوره ايلخانان مغول ، به ويژه در عهد غازان الجايتو و دوره جانشينان تيمور ، مرقد هاى امام زادگان ، تجديد بنا و تعمير يا تزيين شده اند . بقعه حسين بن موسى الکاظم (ع) نيز در اين زمان مورد مرمّت و بازسازى قرار گرفت و ساختمان هايى به آن افزوده شد ، صحن ها و رواق هاى در کنار بقعه با خشت و گل بنا شد و گنبد اصلى نيز مرمّت و تزيين گرديد و موقوفاتى نيز براى تأمينِ مخارج و هزينه هاى آن معين شده که وقفنامه هاى مربوط موجود است .

عمليات مرمّت ، بازسازي ، توسعه و احداث بناهاى جديد از جمله آب انبار ، زير نظر امير حسن خان شيبانى انجام گرفت .

پس از صفويه بر اساس مدارکى که ذيلاً بدان اشاره خواهد شد بناى حسين بن موسى در قرن سيزدهم مورد مرمّت و بازسازى قرار گرفت .

کتيبه زير هم که تا قبل از ويرانى زلزله سال 1357 شمسى در گنبد بنا مکتوب بوده ، سال 494 ق يعنى اواخر قرن پنجم هجرى را نشان مى دهد . امير حسن خان شيبانى نيز در سال 1205 قمرى آن را تعمير و بازنويسى کرده که خود مؤيد باستانى بودنِ بقعه است .

آنچه مسلّم است اين که بناى آرامگاه امام زاده طبس ، در زلزله سال 1357 هـ . ش بکلى ويران شده و قبل از آن در طول سال هاى متمادى دستخوشِ حوادثِ بسيارى بوده است . چندين بار در آن تعميرات و تغييراتى به عمل آمده و عاملِ اين تغييرات و دگرگونى ها نوعِ بنا و ساختمانهاى آن زمانِ طبس بوده که نوعاً از خشت و گل بنا مى شدند و به همين علّت شهر طبس تا کنون چندبار تغيير محل داده است ، صاحب طرائق الحقائق مى نويسد :

زمينِ مرقدِ امام زاده طبس ابتدا در مرکز شهر بوده است .

در کتيبه اى که بالاى ديوار و زير گنبدِ قديم بوده ، احداث و تعمير بنا و تاريخِ 494 و همچنين 1205 ديده مى شود .

کتيبه مزبور را که مى خوانيد و گوياى قدمتِ آرامگاهِ امام زاده است ، مرحومِ محمدرضا اظهرى در نامه آستان قدس آورده و در پايانِ آن نوشته است :

به نظر مى رسد که امام زاده قبلاً کتيبه اى داشته که به تاريخ 494 نوشته شده است و سپس در زمانِ ميرحسن خان تعمير شده و تمام کتيبه آن در همان زمان نوشته شده باشد و عبارتِ : هکذا وَجَدْتُهُ وَقَرَأتُهُ وَکتَبْتُهُ ، مؤيدِ آن است .

 کتيبه بناى قديم امام زاده حسين

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الْمُتَصَدّى لاِثارَه هذا البناءِ العالي ، اَلَّذى تَضَمَّنَ اَعْظَمُ اَوْلياءِ اللهِ تعالى وَ اَصْفِيائِهِ وَ سُلالَه الْعِتْرَه الاَئمّه الطّاهره ، خلاصَه السّاداتِ الزّکيه وَالْبَرَرَه ، الرَّضى الزّکى عَليهِ سَلامُ اللهِ الْعَلِى الأعلى وَصلَواه مِنْهُ سبحانَهُ وَتعالى راجياً إلى عِنايه اللهِ وَرعايتِهِ ، تَقَرُّباً إلى کرَمِهِ وَشْکراً على نِعَمِهِ بِاِعْلاء هذِهِ الْقُبَّه وَالرَّوضَه وَتَوَلَّ بِتَأکيدِ بُنْيانِها وَتأسيسِ أرْکانِها زَينُ الْمِلّه وَالدَّولَه وَالدّين ، الشيخ على وَفَّقَهُ اللهُ على اِعانَه الاِنامِلِ و حَشَرَهُ مَعَ جميعِ الاَنْبياءِ وَ الرُّسُلِ وَالصّدّيقينَ وَالاَوصياءِ وَالشُّهداءِ وَالصّالحينَ وَحَسُنَ اولئک رفيقاً .

الحمدُ لِلهِ الَّذى هّدانا لِهذا وَما کنّا لِنَهْتَدِى لَو لا اَنْ هَدانَا اللهُ .

فى جمادى الثانى عام اربعٍ و تسعينَ وَ اَرْبَعَمِائَه مِنَ الْهِجره النَّبَوِيه ، هکذا وَجَدْتُهُ وَ قَرَأتُهُ و کتَبْتُهُ . الرّاجى الى التّوفيقِ ( راجياً التوفيق ) .... وَاسْتَسْعَدَ بِتَعميرِ هذِهِ الْبّقْعَه الْمَنيعَه الاْميرِ الاْعظمِ المولَى الاَفخَمِ ، تاجُ الخوانين الْعظامِ افتخارُ الاَعرابِ وَالاْعجام ( العرب والعجم ) امير حسن خان ابن السعيد الشهيد اميرعلى مردان خان وفَّقَهُ اللهُ تعالى وَ فَتَحَ لَهُما بابَ النّجاه . فى شهرِ ربيع الثانى 1305

 بازگويى يک رخداد

در مورد پيدايشِ مزار امام زاده حسين بن موسى الکاظم (ع) در طبس ، ميرزا عليخانِ نائينى ملقّب به صفاءالسّلطنه در کتاب گزارش کوير يا تحفه الفقرا که مربوط به سا لهاى 1300ـ 1299 هـ .ق است قضيه اى را آورده که گوياى کرامت و فضيلتِ اين امام زاده است . در اين قضيه که ذيلاً خواهد آمد ، سفارشِ حضرت امام رضا (ع) نسبت به برادرش ، خود مؤيدى است بر صحّت انتساب امام زاده به موسى بن جعفر (ع) و قرار دادنِ ايشان در زمره فرزندانِ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم .

ميرزا عليخان نائينى واقعه سفرِ خود را به طبس چنين نقل کرده است :

عصر روز جمعه بيست و چهارم جمادى الثانى به زيارت شاه زاده حسين بن موسى الکاظم (ع) رفتيم . در تحقيق حالِ اين امام زاده گفته اند :

شيخ على شيبانى عليه الرّحمه که از معاريفِ علماى متصوّفه بود ، به قصدِ زيارتِ کعبه معظّمه از موطنِ خود حرکت کرده ، چون به طبس رسيد ، شب در عالمِ واقعه به شرفِ خدمتِ حضرتِ امام رضا صلوتً الله و سلامه عليه مشرّف گرديد ، حضرت به او فرموند :

 تنخواهى که به جهتِ زيارت بيت الله الحرام موجود کرده اى  ، صرف بناى شاهزاده حسين نما ، در پيشگاه حضرت خداوندى به جاى حجّ مقبول به درجه قبول موصول خواهد بود . نشان مدفن را هم به او فرمودند .

عرض مى کند: من مردى غريبم و يحتمل نتوانم از عهده انجامِ اين امر برآيم .

حضرت فرمود : به حاکم نيز سفارش کرده ايم که تو را امداد نمايد .

شيخ از خواب برخاسته ، نشانى را که حضرت به او داده ثبت نمود راهِ سراى حاکم را که يکى از خوانين ازبک بود در پيش مى گيرد . از آن طرف ، حاکم هم در عالمِ رؤيا مأمورِ امداد شده ، انتظار ورود و استمداد او را مى برده است . دراين بين ، شيخ رحمه الله عليه وارد شده ، تفصيلِ واقعه را بازگو مى کند . حاکم انگشتِ قبول بر ديده نهاده ، عمله کار حاضر نموده ، آن موضعِ معين را مى شکافند . به همان نشان که حضرت سلام الله عليه فرموده بودند ، جوانى يافتند ميان بالا ، گندمگون ، خالى در گوشه ابروى راست داشته است ، شيخ بلافاصله به سجده افتاده ، شکر الهى بجا آورده ، تنخواه را به صرفِ تعميرِ بقعه مى رساند و بعضى از اراضى را هم که در آنجا منزل داشته خريدارى نموده ، وقفِ اين بقعه مى نمايد و بعد از آن ديگران متدرّجاً گنبدى بزرگ در جلو بقعه عمارت نموده و حياطى عالى با تالار و طاق ها با وسعت و شکوهِ شايسته به اتمام رسانده اند و مرحوم سيد عبدالحقِّ گورسرخى مزرعه ملوند را وقفِ اين جناب نموده ، مردم هم موقوفاتِ چند افزوده اند .

در اين ازمنه متأخرّه مرحوم امير حسين خان حاکم طبس تعميراتِ لايقه از اينجا بوجود آورده که آثارِ آن هنوز برقرار است .

پس از مطالعه و بررسى تاريخچه و موقعيت شهرستان طبس در رابطه با بناى تاريخى آرامگاه امام زاده حسين بن موسى (ع) ، معلوم مى شود اين شهرستان که از بلاد و سرزمين هاى باستانى خراسان است ، از قديم در فرهنگِ ساختمان سازى آن ، خشت و گل مطرح بوده و بناهاى طبس عمدتاً به وسيله خشت و گل ساخته مى شده ، لذا بناهاى تاريخى آن که اغلب گلى بودند ، به علتِ وجود حوادثِ طبيعى  ، مانند زلزله هاى مکرّر و حملاتى که به اين شهر شده؛ مانند حمله ازبک ها به سال 1006 هجرى در عهد شاه عباسِ اول از بين رفته و به همين دليل اين طور که از آثارِ بجاى مانده و خرابه ها معلوم مى شود ، شهر طبس تاکنون در سه نقطه بازسازى شده و سه بار جاى خود را عوض کرده است .

بارِ اول ، اين شهر در کنار مقبره امام زاده حسين بن موسى بنا گرديده و آثارِ آن هنوز باقى است .

بارِ دوم هم ، در محلِ همين شهر فعلى بوده و دو دروازه داشته که يکى در سمتِ مشرق و ديگرى در سمتِ مغربِ شهر باز مى شده و دورِ شهر هم برج و بارويى بوده که خرابه هاى آن هم اکنون جزء شهرِ جديد درآمده است .

بار سوم محلّى است که اخيراً شهر با سبک و اسلوب شهرسازى ساخته شده و داراى خيابانها و ميادينى است و روزبه روز در حال توسعه و ترقّى است .

 ويرانى مزار در زلزله سال 1357 و نوسازى آن

با توجه به سوابق ياد شده ، مقبره امام زاده حسين بن موسى الکاظم (ع) در طبس از قديم موردِ توجّه و استقبالِ مردم بوده و به سعى و کوششِ ارادتمندانِ به امامتِ و ولايت توسعه يافته و تأسيساتِ جانبى به فضاى سبز در آنجا ايجاد شده بود ، اما متأسفانه در زلزله ويرانگرِ طبس به سال 1357 شمسى اين بنا بکلّى ويران شد .

در اين تخريب ، قسمتِ اعظمِ منابعِ درآمد آستانه امام زاده نيز از بين رفته بود و بازسازى بقعه و اماکن جوارِ آن نياز به هزينه اى سنگين داشت ، پس از آن آستان قدس رضوى ، با مساعدتِ کامل ، اقدام به بازسازى آن بقعه مبارکه و رواق هاى اطراف نمود و به سبکى بسيار عالى ، بنايى کاملاً مطلوب و درخور شأنِ اين امام زاده لازم التعظيم و در جهتِ رفاه حال زائران با به کارگيرى طرحى جامع ، احداث کرد بر اساسِ اين طرح ، توسعه و ايجاد اماکنِ فرهنگى مذهبى و اقامتى در نظر گرفته شده ، گرداگرد بقعه ، ايوان ها و حجره ها و تأسيساتِ زيادى براى رفاهِ زائران و ديگر هدف هاى مذهبى و فرهنگى ايجاد گرديده و مساحتِ زيادى به فضاى سبز در اطرافِ بقعه اختصاص داده شده است .

 ويژگي هاى بناى کنونى مزار امام زاده

در اين بناى جديد نيز مانند همه بناهاى آرامگاهى  ، مرقد امام زاده ، هسته اصلى است که مرکب از اتاقى مربّع با پوششى گنبدى شکل است . مراقد امام زاده در وسط اين اتاق ، زير گنبد قرار گرفته و بر روى آن ضريحى نصب شده است . در دروه ضريح ، سنگ قبرى از سنگ مرمر اعلا و بسيار ممتاز به ابعاد 267 در 116 سانتيمتر و حدود يک متر ارتفاع ديده مى شود .

 در پيرامون اين ضريح ، رواق هايى چند قرار دارد که ايوان هايى با سردر هاى بلند آنها را از صحن مزار جدا مى سازد .

گنبد مزار نيز بسيار زيبا و آراسته به کاشى معرّق است . چهار گلدسته کوچک به عنوان برج ساعت ، هر کدام به ارتفاع شش متر در چهار گوشه پشت بام حرم ، زيبايى خاصى به مجموعه حرم داده است .

هشت رواق مربّع شکل ، به ابعاد 9 در 9 نيز در گردادگرد حرم قرار دارد و چهار رواق به صورت هشتى به مساحت 78 متر مربّع ، در فاصله ميان رواق ها ساخته شده است .

در کنار در ورودى حرم ، اشعارى به خط زيباى حبيب الله فضائلى نوشته شده که چنين آغاز مى شود :

 بيا که تربت فـرزند حيدر است اينجا سليل حضرت موسى بن جعفر است اينجا

گـل ريـاض جـهان نور ديده زهرا عزيز جان نـبى پـور حيدر است اينجا

گرفت دامن او را زجان و دل سروى که حـاجتش به بر حق ميسر است اينجا

 صحن گسترده و باشکوه مزار نيز با غرفه ها و سردرهاى بزرگ پيرامون ، 44322 متر مربّع مساحت دارد . اين صحن داراى شش سردر ورودى است که کاملاً قرينه سازى شده اند .

در بالاى هر ضلع صحن ، چهار گلدسته بلند و زيبا برافراشته شده است .

يکى از سنگ هاى تاريخى به دست آمده از حوزه بناى باستانى امام زاده ، سنگ قبر نسبتاً بزرگى است که بر مزار خواجه شمس الدين حسين شاه بوده است و حدود دو متر طول و سى سانتيمتر عرض و بيش از پانزده سانتيمترقطر دارد . بر سطح اين سنگ ، نوشته ها و شعرهايى به صورت کنده کارى مشهود است و تاريخ 800 هجرى قمرى بر آن حک شده است . اين سنگ تاريخى اکنون در صحن مطهر ، نزديک در ورودى به حرم ، در قابى شيشه اى مورد بازديد زائران قرار دارد .

 سروده اى در ستايش حسين بن موسى الکاظم (ع)

شهى که خلق خدا جمله در امـان وى اند مـلايک از شرف و جـاه پاسبـان وى اند

سپهرو مهرو مه وعرش وفرش ولوح وقلم طـفيل ذات شريف و بـلند شـان وى اند

ز جنّ وانس ووحوش وطيور و خيل ملک به سال و ماه و شب و روز ميهمان وى اند

امام زاده اعــظم ، حـسينِ بِن مـوسى که مهر و ماه به فرمان ، کنار خوان وى اند

رسيد قنبر مفلس به پاى بـوسش و بـس ز زائــران وى امروز ميزبان وى انـد

خداى خير دو دنيا به جـمله شـان بدهد چـنان که جمله هوادار و همعنان وى اند

ز واقـف و مـتولّى  ، ز مـالک و سالک که روز و شب پى تـقبـيل آستان وى اند

farzad abdollahi 02166607667